انجمن اسلامی دانشجویان مستقل

دانشگاه قم

همایش تدبیرها و توفیقات سیاست خارجی با حضور دکتر سعید زیباکلام / دوشنبه 24 فروردین ساعت 10 صبح

هفته نامه سوزنبان
کتابخانه
گزارش تصویری
رسانه سوزنبان
لوگو سایت
لوگوی نویسندگان
تبلیغات
مطالب در دست تهیه

بهروز شعیبی کارگردان، علی سرابی بازیگردان، علی اصغری نویسنده و محمدرضا شیرخانلو بازیگر فیلم دهلیز و سعید مستغاثی منتقد سینما در پنجمین روز چهاردهمین نشست اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه های سراسر کشور حضور یافتند.

در ابتدای این نشست مجری برنامه از دغدغه اصلی و ایده فیلم دهلیز از کارگردان سوال کرده و از کارگردان این پاسخ را شنید که، دغدغه فیلم خانواده و روابط عاطفی بین خانواده در فیلم است به این دلیل که بزرگترین رکن جامعه خانواده می باشد ما در این فیلم با اینکه قصه ای تکراری داشت اما خواستیم با نگاهی جدید به این موضوع نگاه کنیم و امیدواریم فیلم سازان دیگر نیز این مسیر را ادامه دهند.

 

بهروز شعیبی کارگردان، علی سرابی بازیگردان، علی اصغری نویسنده و محمدرضا شیرخانلو بازیگر فیلم دهلیز و سعید مستغاثی منتقد سینما در پنجمین روز چهاردهمین نشست اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه های سراسر کشور حضور یافتند.
 
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در ابتدای این نشست مجری برنامه از دغدغه اصلی و ایده فیلم دهلیز از کارگردان سوال کرده و از کارگردان این پاسخ را شنید که، دغدغه فیلم خانواده و روابط عاطفی بین خانواده در فیلم است به این دلیل که بزرگترین رکن جامعه خانواده می‌باشد ما در این فیلم با اینکه قصه ای تکراری داشت اما خواستیم با نگاهی جدید به این موضوع نگاه کنیم و امیدواریم فیلم سازان دیگر نیز این مسیر را ادامه دهند.
 
اصغری نویسنده فیلم در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا مسئله قصاص در این فیلم وارد شده است می‌گوید: ما در ابتدا می‌خواستیم فقط برگشت پدر را بعد از 5 سال نشان دهیم و بعد مسئله قصاص را به دلیل اینکه بخواهیم یک منطق به این بخش ببخشیم اضافه کردیم.
 
همچنین نویسنده فیلم در جواب سوال دیگری با این موضوع که مرزها و خط قرمز سینمای اجتماعی کجاست می‌گوید: ما در این فیلم سعی کردیم خط قرمزها را به طور کامل رعایت و آن را بصورت سالم برای مخاطب روایت کنیم.
 
بازیگردان این فیلم در ادامه می‌گوید: ژانری برای سینمای اجتماعی خوب است که بیننده پس از بیرون آمدن از سالن سینما مدتها در مورد فیلم فکر کند و درباره آن نظر دهد.
 
مجری برنامه با اشاره به این موضوع که چرا در بخش پایانی داستان فیلم اغلب جملات تکراری هستند از طرف نویسنده پاسخ شنید که، شما در تمام فیلم این جملات را دیده اید و کودک فیلم هیچ حرف جدیدی را نمیزند و هیچ حرفی را از خودش نمی‌گوید و ما این کار را کردیم که تاثیر فیلم خیلی بیشتر باشد.
 
مجری برنامه از نحوه انتخاب بازیگر کودک فیلم سوال کرد و شعیبی در جواب گفت: از حدود 80 نفر تست گرفته شد تا اینکه خود محمدرضا شیرخانلو با نشان دادن استعداد بسیار خوبش برای بازی انتخاب شد.
 
وی در ادامه با اشاره به خاطره ای می‌گوید: محمدرضا در سکانس پایانی فیلم فقط 3 بار متن را خواند و خیلی دقیق حفظ شد و تکرار می‌کرد همچنین در ادامه شعیبی گفت: محمدرضا هم شیطنت بچگی را دارد هم رفتار بزرگانه، وقتی که در مدرسه از بچه ها سوال کردیم که چه غذایی را دوست دارند اغلب بچه ها گفتند ما پیتزا و غذاهای این چنینی را دوست داریم اما محمدرضا گفت شیشلیک، خوئک و اینگونه غذاها را دوست دارم.
 
کارگردان فیلم در پایان با اشاره به این که ما سعی کردیم فضای فیلم را روشن نشان دهیم برای مثال چون قرار بود خانواده نشان داده شود محیط را روشن نشان دادیم و همینطور که دیدید فضای زندان را روشن در نظر گرفتیم و تیرگی بقیه فیلم ها را برای زندان نمایش ندادیم.
 
در ادامه این نشست مستغاثی در جلسه با دانشجویان گفت: "این روزها بحث سینمای اجتماعی خیلی باب است .. همانطور که آقای شعیبی گفت: "دهلیز ملودرام خانوادگی است .. " اگر چه ممکن است رگه هایی از سینمای اجتماعی داشته باشد و اینکه در سینمای استاندارد دنیا ژانر اجتماعی نداریم و اصلا قرار نیست چیزی که از آن طرف آب آمده است اجرا شود ما باید ژانر اجتماعی خودمان را بسازیم، عده ای نیز همیشه می گویند که چرا سینمای اجتماعی شکل نمی گیرد."
 
این روزنامه نگار با اشاره به فیلم دهلیز گفت: "یکی از نکات تاسف بار فیلم آقای شعیبی این بود که فیلم ایشان در زمانی که بازار موضوع قصاص داغ است رایج شده است و در اکثر فیلم ها قصاص مثل شمشیری بالای سر جوان ایرانی است و خانواده ها را از هم می پاشد و باعث رنج آدم هاست ولی بر خلاف سایر فیلم ها در فیلم دهلیز بحث بخشش مطرح شده است و فیلم های هیس دخترها فریاد نمی زنند، روز روشن، سوت پایان، انتهای خیابان هشتم، شهر زیبا ضد قصاص هستند."
 
و در ادامه مطرح کردند که سوال است، آیا مقوله قصاص اجتماعی است؟ از یک نگاه گریبان خیلی ها را گرفته، و بسیاری از فیلم سازان ما به قول فرنگی ها از پله دوم شروع می کنند و به عبارتی فقط عفونت را نشان می دهند. اساس بسیاری از مشکلات ما مدرنیته است که وارد زندگی ما شده است و با هویت ما همخوانی ندارد و در واقع پله ی اول وجود تجدد است و پله ی دوم پرداختن به مسئله ی قصاص است.
 
او با آوردن مثال هایی از فیلم های خارجی، در تبیین موضوع سینمای اجتماعی و با اشاره به اینکه سینمای اجتماعی بدون نقد نمی شود، افزود: "در نئولاریسم ایتالیا فیلمی به نام دزد و دوچرخه ساخته شده است که بی کاری بعد از جنگ جهانی دوم را نمایش می دهد که در آن مقطع به علت مشکلات اقتصادی دوچرخه ای دزدیده می شود و نمایش می دهد که فاصله طبقاتی منجر به دزدی می شود."
 
و با اشاره به سینمای ایران خاطر نشان کرد: "اما در سینمای ما فقط عفونت و درد نمایش داده می شود و با این جمله که قرار نیست راه درمان را ما نشان دهیم توجیح می کنند. این فیلم ها در حوزه سینمای اجتماعی قرار نمی گیرد و اگر ریشه های معضل را نقد نکنند در حوزه یک داستان معمولی، ملودرام قرار می گیرد. هرکس این روزها در سینمای ما معضل های اجتماعی را مطرح می کند و تا نزدیک ریشه یابی می رود اما پیگیری نمی کند. برای مثال در فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنند، اگر نقد وارد شود بسیاری از مسائلی که منجر به فروپاشی خانواده است ، مطرح می شوند، مانند عدم تعادل نقش های زن در خانه و اجتماع مورد توجه قرار می گیرند که در این فیلم تنها به آنها اشاره ای شده است."
 
مستغاثی با توجه به تهاجم فرهنگی مباحثی اظهار کرد: "فوکویاما در سال 1985 در جلسه ای واقع در اورشلیم، درست زمانی که رزمنده های ما به منطقه فاو و عملیات شلمچه رسیدند گفت: "ما چاره ای نداریم که با میل شهادت طلبی برخورد کنیم و آن را به میل رفاه طلبی و مصرف گرایی تبدیل کنیم."  15 سال بعد نتانیاهو در جلسه ای به مناسبت 11 سپتامبر گفت: "رژیم ایران را تنها به وسیله نمایش فیلم های مصرف گرایی، غیر اخلاقی و غیر مشروع میشود شکست داد."  
 
در باب قصاص نیز گفت: "در فیلم دهلیز به سراغ قاتل می روند اما در سایر فیلم ها از قاتل فقط ظلم را نشان می دهند.  برای مثال فیلمی آلمانی ساخته شده است که در مورد نوجوانی که در سن نوجوانی 2 نفر را کشته است و محکوم به اعدام است و در انتهای فیلم هر دو طرف در قصاص راضی هستند حتی زمانیکه مامور اعدام برای قاتل طریقه اجرای حکمش را توضیح می دهد او راضی است. "
 
این منتقد سینمایی وظیفه جامعه شناسان، روان شناسان و همچنین مبلغان دینی را این می داند، که بحث ها را باز کنند و با ذکر آیه ای از قرآن اذعان کرد: "مثال در قران کریم آمده است که  "حیات لکم فی القصاص" ، علامه طباطبایی در این مورد فرموده اند در حکم قصاص حیات است نه در بخشش، در سینمای غرب اتاق فکر است آکادمی علمی، تحصیلات دینی درون مایه ها را فراهم می کند اما در ایران بزرگترین مرکزهای دینی ما که همان حوزه ها هستند معضلات را تشریح نمی کنند.. و در وحله ی بعدی سینمای اجتماعی باید بتواند به کلیت جامعه بپردازد برای مثال خوشه های خشم بحث مهاجرت عمومی بود ."
 
و در ادامه سوالی توسط یکی از دانشجویان مطرح شد که آیا ممکن است در حوزه ژانر اجتماعی تفاوت بین سیاه نمایی و واقع نمایی را توضیح دهید؟
 
مستغاثی با مثالی به این سوال پاسخ داد و افزود، "وقتی روستایی هنوز برای مردم اش راهی ندارد و مجبورند برای کارهای روزمره شان از مسیر های صعب العبور گذر کنند، مطرح کردن این موضوعات سیاه نمایی نیست! اما معضلات باید ریشه ای باشند. مهاجرت، خیانت و طلاق را باید با در نظر گرفتن ریشه های فرهنگی خودمان حل کنیم . در واقع طلاق گیر افتادن در هجمه تمدن امروز است، از دید سینمای اجتماعی خانواده جای بحث ندارد."
 
ودر در انتها اظهار امیدواری کرد و گفت: "سینمای ما با تحلیل درون مایه علمی و دینی به درجه ای که باید و شاید برسد و معضلات مطرح شود و وقتی ریشه عفونت بررسی شد، به راه حل ها می رسیم."
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">